نشد ز عشق برای همیشه دور بمانم
شکوه چشم تو نگذاشت با غرور بمانم
غریب شهر شبم تا سپیده راه نماند
طلوع کن تو که در مرزهای نور بمانم
تمام زندگی ام لحظه های خسته تکرار
زمانه خواست که همواره در مرور بمانم
میان رفتن و ماندن دلم نشسته به تردید
بخوان مرا که همیشه در اوج شور بمانم
در این تداوم اگر مانده ام هنوز شکیبا
دل تو خواست تو گفتی که من صبور بمانم
چه سالها که نشستم یگانه صامت و ساکت
دگر مخواه غریبانه سوت و کور بمانم
ز بی پناهی و دلتنگی آمدم سویت
پناه من مگذار از تو باز دور بمانم
عربی
سلام یلدا خانوم....
عالی بود ...من که خیلی خوشم اومد....
یسر به من بزنید و من و از نظرتون در مورد وبلا گم مطلع کند
راستی با تبادل لینک و لوگو موافقین ...؟
اگه مایلی بگو...
سلام
با آرزی سلامتی
فکر نمی کردم ولاگ اله یه خانوم باشه
وبلاگ قشنگی داری به خاطر همین لینکتونا گذاشتم تو وبلاگم
خوشحال میشم سر بزنی