عروسک خر گریان و الاغ عاشق

یادگارت شده این دل تنها

عروسک خر گریان و الاغ عاشق

یادگارت شده این دل تنها

سیب

تو به من خندیدی و نمیدانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
سیب دندانزده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد ازارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت.

نظرات 4 + ارسال نظر
شاهزاده عاصی جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:57 ق.ظ http://mimshin.blogfa.com

شعر قشنگیه،تازشم از حمید جونه خودمه!

شاهزاده عاصی جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:58 ق.ظ http://mimshin.blogfa.com

واسه اینکه خونتون کوچیک بوده دیگه (;

رزهای سفید(مهدی) جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:06 ب.ظ http://white-roses.blogsky.com

سلام
خسته نباشید
خیلی زیبا بود
موفق و سلامت باشید

آرمیس پنج‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:55 ق.ظ

سلام عزیزم من عاشق حمید مصدقم وشعرهاش خیلی دوست دارم خوشحالم کردی
راستی از فریدون مشیری هم شعر بذار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد