عروسک خر گریان و الاغ عاشق

یادگارت شده این دل تنها

عروسک خر گریان و الاغ عاشق

یادگارت شده این دل تنها

گل ارکیده

شاخه ای تکیده گل ارکیده
با چشمای خسته لبهای بسته
غم توی چشماش اروم نشسته
شکوفه شادیش از غم گسسته
آشنای درده خورشیده سرده
تو قلب سردش غم لونه کرده
مهتاب عمرش در پشت پرده
تنها وصالش پاییز سرده
دستای ظریفش تو دست مادر
پیکر نحیفش چون گل پر پر
از محنت و درد آروم نداره
سایه سیاهی رو بخت شومش
ارکیده تنهاس اسیره وجودش
طوفان درد پایون نداره
دست منو تو میتونه با هم
قصری بسازه با رنگ شبنم
شکوفه ای که غمگین و سرده
گل ارکیدس نمیره کم کم
بیا نذاریم گل ارکیده
گلی که چهرش پاک و سفیده
که توی پاییز شاخه ای بیده
بهار ندیده بمیره کم کم
نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:23 ب.ظ http://Mehraboni13.Blogsky.Com

اگر به خانه من آمدی
برای من چراغ بیاور
و دریچه ای که از آن
به ازدحام کوچه خوشبختی بنگرم!!

چند وقتی بود به وبلاگت سری نزده بودم

آرمیس پنج‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:10 ق.ظ

گفتمش دل می خری ؟ پرسید چند؟
گفتمش دل مال تو تنهابخند خنده ای کرد ودل زدستانم ربود
تا به خود آمد او رفته بود دل ز دستش روی خاک افتاده بود
جای پایش روی دل جامانده بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد