او مظهر عشق بود و من مضهر ننگوقتی که فشردمش به آغوش تنگلرزید دلش شکست و نالید که : آخای شیشه چه می کنی تو در بستر سنگ ؟
او مظهر عشق بود و من مضهر ننگ
وقتی که فشردمش به آغوش تنگ
لرزید دلش شکست و نالید که : آخ
ای شیشه چه می کنی تو در بستر سنگ ؟