هرگز حسرتی در هیچ کجای دنیا این چنین یکجا جمع نمی شود که در همین سه واژه کوتاه : او دوستم ندارد
*****
هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد دل نفرین شده ما ست که تنهاست هنوز
تصویر زیبای تورو یه شب کشیدم
یه باغ گل از جنس عشق برات خریدم
تو گم شدی تو جاده ای سوت و کور
منم به دنبال تو نازنین دویدم
رفتی از یادم دیگه واسه همیشه
دل من دیگه برات تنگ نمیشه
ولی اینو بدون دیگه واسه همیشه
با رفتنت دنیا دیگه تموم نمیشه
تموم نمیشه
می دونم میخونی از چشام حرفامو
اما باز می گیری بهونه
نداره این دنیا عشق بی بهونه
برو دیگه دلم شده یه دیوونه
می خوام این دل و از تو بگیرم دیگه واسه همیشه
اخه این دل واسه تو دیگه دل نمیشه
وقتی شنیدم دیگه دوسم نداری
به دره عشق و ناباوری پریدم
سام
من امروز به معنای واقعی خرد شدم
از اینکه دیگران درکم نمیکنن خسته شدم
از اینکه همه به دروغ میگن دوسم دارن اما...
خسته شدم
به خدا خسته شدم
دلم میخواد فردا که میشه
اروم گرفته باشم
به خدا یه قبر سرد از این دنیای گرم بهتره
آنان که در انتظار شکستنم بودند بدانند شکستم!!
واین شکست چه آسان و بی صدا بود برای آنی که..
هیچ مرا نیافت چه ساده بود برای آنی که خرده هایم را دید..
نیم نگاهی کرد..
پوزخندی زد..
و رفت..
شکستم!!
صدای شکست را در درونم در تنهایی تنهایم شنیدم..
و احساس کردم که می مانم اما بی هیچ خاطره ای..
بی هیچ نشانی ..
و بی هیچ منتظری که برگشتنم را به انتظار بنشیند..
شکستم!!
در مقابل چشمانت شکستم و حال تو باور نکن..
می دانم که می دانی شکستم را
و هیچ به روی خود نمی آوری..
باشد باور نکن