عروسک خر گریان و الاغ عاشق

یادگارت شده این دل تنها

عروسک خر گریان و الاغ عاشق

یادگارت شده این دل تنها

مرضیه

دیدی که رسوا شد دلم

غرق تمّنا شد دلم

دیدی که من با این دل بی آرزو عاشق شدم

با آن همه آزادگی بر زلف او عاشق شدم

ای وای اگر صیّاد من

غافل شود از یاد من

قدرم نداند

فریاد اگر از کوی خود

وز رشتۀ گیسوی خود

بازم رهاند

در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم

گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم

از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او

تا چون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم

دیدی که در گرداب غم از فتنۀ گردون "رهی"

افتادم و سر گشته چون امواج دریا شد دلم

دیدی که رسوا شد دلم

غرق تمّنا شد دلم