عروسک خر گریان و الاغ عاشق

یادگارت شده این دل تنها

عروسک خر گریان و الاغ عاشق

یادگارت شده این دل تنها

دل تنگی

من اینجا بس دلم تنگ است

و هر سازی که میبینم بد آهنگ است

یه متن جالب

درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده میشود . پس از اندک زمانی داد شیطان در می آید و رو به فرشتگان می کند و می گوید : جاسوس می فرستید به جهنم؟!! از روزی که این ادم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنمیان را هدایت می کند و... حال سخن درویشی که به جهنم رفته بود این چنین است: "با چنان عشقی زندگی کن که حتی بنا به تصادف اگر به جهنم افتادی خود شیطان تو را به بهشت باز گرداند

 

این جمله خیلی روم تاثیر گذاشت

خدایا

خدایا من اگر بد کنم تورا بنده دیگر بسیار است تو اگر با من مدارا نکنی مرا خدایی دیگر کجاست؟؟؟؟

 

مسئول تویی

چندی است که بیمار وفای تو شده ام
در بستر غم چشم به راهت شده ام
این را تو بدان اگر بمیرم روزی
مسئول تویی که من فدایت شده ام

یار دبستانی

به خاطر یه دوست عزیز و یه خاک پاک

 

یار دبستانی من ، با من و همراه منی
چوب الف بر سر م ا، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو، رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما
دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش
خوب اگه خوب ؛ بد اگه بد ، مرده دلای آدماش

دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی میتونه جز من و تو درد مارو چاره کنه ؟

یار دبستانی من ، با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما ، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو ، رو تن این تخته سیاه
ترکه بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما


یار دبستانی من ، با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما ، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو ، رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما

دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش
خوب اگه خوب ؛ بد اگه بد، مرده دلهای آدماش
دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی میتونه جز من و تو درد مارو چاره کنه ؟
یار دبستانی من ، با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما ، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو ، رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما

میمیرم برات

میمیرم برات

نمی دونستی میمیرم بی تو و بدون چشات

رفتی از برم

تو نمی دونستی که دلم بسته به ساز صدات

آرزومه که نمی دونستی که من می میرم برات

عاشقم هنوز

نمی خواستی که بمونی یا بسوزی به ساز دلم

گفتی من میرم

تو می خواستی بری تا فرداها یار خوشگلم

برو راهی نیست تا فرداها فرداها یار خوشگلم

گل خوشگلم

بمون با دلم

...

سفرت بخیر

اگه میری از اینجا تک و تنها به یه شهر دور

برو که رفتن بدون ما میرسه به یه دنیا دور

سفرت بخیر

برو گر شکستی از من میتونی دوباره بساز

از دلی شکسته ناامید و خسته تو باز برو

تو بازم برو

نمیخوام بیام

نمیخوام میونه تاریکی من تو حروم بشی

نمیخوام ازت

نمیخوام مثل یه شمع بسوزی برام تموم بشی

برو تو بزرگی می خوام فقط آرزوم بشی

متن

کاش دوستی ها مثل رابطه دست و چشم بودوقتی دستت زخم می شه چشمت گریه میکنه وقتی چشمت گریه می کنه دستت اشکه شو پاک می کنه

ره دوست


ما در ره دوست نقص پیمان نکنیم
گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم
دنیا اگر از زیبا رویان لبریز شود
ما پشت به دوستان قدیمی نکنیم

اشاره

امشب شب آخره که مزاحمت شدم
خورشید فردا مال تو ببخش که عاشقت شدم
بدرقه لازم ندارم میرم عزیز ترین
نذار بمونه زیر پا.قلبم و بردار از زمین
دوست دارم برای تو یه حرف خیلی ساده بود
غافل از اینکه دل من منتظر اشاره بود

شبهای مستی

طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته
شعر می گویم به یادت در قفس غمگینو خسته
من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی
ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی

عشق و مرگ

روزی که پیک مرگ مرا می برد به گور

من شب چراغ عشق تو را نیز می برم

عشق تو

نور عشق تو

عشق بزرگ تو است

خورشید جاودانی دنیای دیگرم

فردون مشیری

کوتاه

بسترم صدف خالیه یک تنهایی است

و تو چون مروارید

گردن آویز کسان دیگری

ابتهاج

برگشتم تنها تر از قبل

سلام
خیلی وقت بود نبودم
یه خیلی وقته طولانی
حالا تنهام خیلی تنها
یه خیلی تنهایی بزرگ
دورم
دور از خانواده
دور از دوستا
دور از همه کس و همه اونایی که دوسشون داشتم
حالا من واقعا تنها و غمگینم

هیچی

 هرگز حسرتی در هیچ کجای دنیا این چنین یکجا جمع نمی شود که در همین سه واژه کوتاه : او دوستم ندارد

*****

 هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد دل نفرین شده ما ست که تنهاست هنوز

وایسا دنیا

من دیگه خسته شدم بس که چشام بارونیه
پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه
من دیگه بسه برام تحمل این همه غم
بسه جنگ بی ثمر برای هر زیاد و کم
وقتی فایده ای نداره غصه خوردن واسه چی؟
واسه عشقای تو خالی ساده مردن واسه چی
نمی خوام چوب حراجی رو به قلبم بزنم
نمی خوام گناه بی عشقی بیفته گردنم
نمی خوام در به در پیچ و خم این جاده شم
واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم
یا یه موجود کم و خالیه پر افاده شم
وایسا دنیا وایسا دنیا من می خوام پیاده شم
همه حرف خوب می زنن
اما کی خوبه این وسط؟
بد و خوبش به شما
ما که رسیدیم ته خط
قربونت برم خدا چقدر غریبی تو زمین
آره دنیا ما نخواستیم دل و با خودت نبین
این همه چرخیدی و چرخوندی آخرش چی شد؟
اون بلیت شانست آخر بگو قسمت کی شد؟
همه درویش همه عارف
جای عاشق پس کجاست؟
این همه طلسم و ورد
جای خوش دعا کجاست؟

رفتی از یادم

تصویر زیبای تورو یه شب کشیدم
یه باغ گل از جنس عشق برات خریدم
تو گم شدی تو جاده ای سوت و کور
منم به دنبال تو نازنین دویدم
رفتی از یادم دیگه واسه همیشه
دل من دیگه برات تنگ نمیشه
ولی اینو بدون دیگه واسه همیشه
با رفتنت دنیا دیگه تموم نمیشه
تموم نمیشه
می دونم میخونی از چشام حرفامو
اما باز می گیری بهونه
نداره این دنیا عشق بی بهونه
برو دیگه دلم شده یه دیوونه
می خوام این دل و از تو بگیرم دیگه واسه همیشه
اخه این دل واسه تو دیگه دل نمیشه
وقتی شنیدم دیگه دوسم نداری
به دره عشق و ناباوری پریدم

سام

دل شکسته من

من امروز به معنای واقعی خرد شدم

از اینکه دیگران درکم نمیکنن خسته شدم

از اینکه همه به دروغ میگن دوسم دارن اما...

خسته شدم

به خدا خسته شدم

 دلم میخواد فردا که میشه
اروم گرفته باشم
به خدا یه قبر سرد از این دنیای گرم بهتره

امروز من واقعا شکستم

 آنان که در انتظار شکستنم بودند بدانند شکستم!!

واین شکست چه آسان و بی صدا بود برای آنی که..

هیچ مرا نیافت چه ساده بود برای آنی که خرده هایم را دید..

نیم نگاهی کرد..

پوزخندی زد..

و رفت..

شکستم!!

 صدای شکست را در درونم در تنهایی تنهایم شنیدم..

و احساس کردم که می مانم اما بی هیچ خاطره ای..

 بی هیچ نشانی ..

و بی هیچ منتظری که برگشتنم را به انتظار بنشیند..

شکستم!!

در مقابل چشمانت شکستم و حال تو باور نکن..

می دانم که می دانی شکستم را

و هیچ به روی خود نمی آوری..

باشد باور نکن

بهدین

نه بهدینم پسندد ، نی مسلمان

که این زندیق و آن گبرم شناسد

اخوان ثالث

بیرنگی زیباست

نه از رومم

نه از زنگم

همان بیرنگ بیرنگم