خاطره

با یه مشت خاطره های خوب و بد

مگه میشه تا ابد زندگی کرد

همه جا اشکم سرازیره و دل از زندگی سیره و

 انگاری این روزا دل داره میمیره و میره پی کارش

صدات مونده نمیره از تو گوشم

نگات مونده که برده عقل و هوشم

خودت نیستی ولی یادت باهامه

رفیق گریه ها و غصه هامه

تو که رفتی ولی عطرت نمیره

خودت نیستی دلت اینجا اسیره

اگه رفتی ولی عشقت که مونده

همین عشقت دل ما رو سوزونده