یاد باد

یاد باد،

آن روزگارانی که با هم به افق خیره می شدیم و چشم در چشم آفتاب می دوختیم.

یاد باد،

آن روزهایی که در کنار هم پرواز پرستوها را دنبال می کردیم.

یاد باد،

آن ساعاتی که صدای خنده هایمان گوش ابر را کر می کرد.

یاد باد،

آن دقایقی که همنوا با باران سرود عشق می خواندیم

یاد باد،

آن زمانی که تلاقی نگاهمان در افق دوردست به یک نقطه مشترک ختم می شد.

یاد باد،

آن لحظه هایی که در گوش یکدیگر از مهر نجوا می کردیم.

یاد باد،

آن روزگاران یاد باد