خلاصه ای روزگار خنجرتو به من زدی ولی من با این غزل میگم که اشتباه زدی حالا اشک خون به چشم اینو واست میخونم الهی دستت بشکنه که خنجرت خورد به جونم
ادامه...
جبران خلیل جبران هنگامی که عشق فرا می خواندتان از پی اش بروید گر چه راهش سخت و ناهموار باشد هنگامی که بالهای عشق در بر می گیردتان خود را در آن بالها رها کنید گر چه در لابه لای پرهایش تیغ باشد و زخمی تان کند و هنگامی که با شما سخن می گوید باورش کنید گر چه طنین کلامش رویاهایتان را بر هم زند ............................................. تقدیم به شما دوست خوبم ... اگر مایل بودید به عموی پیرتون هم سر بزنید چشم براهتون هستم
سلام. به کافه ما هم یه سر بزن. پیروز باشی
سلام قشنگ بود میتونه یه جورایی حرف دل منم باشه
بهم سر بزن خوشحال میشم
و هیچ چیز سنگین تر از خسگی نگاه سردی نیست که بعد سالها، خیس آلود، می گوید: اما من دوستت داشتم...
و هیچ چیز، سنگین تر از لرزه ی صدایی نیست که در آخر می گفت: اما من دوستت داشتم...
دل شما هم ایشالله به زودی میره خونه بخت
خیلی نوشته تاثیر گذاری بود . چند جای دیگه هم خونده بودم . هر دفعه که به ؛ او دوستت ندارد ؛ می رسم احساس عجیبی به من دست میده .
سلام عزیزم
من اپم یه سری بزن
بای بای
سلام دوست عزیزم
من اپم خوشحال میشم سر بزنی
بای بای
salam webloge ghashangi dare movafagh bashi be mozmarha ham sar bezan
جبران خلیل جبران
هنگامی که عشق فرا می خواندتان
از پی اش بروید
گر چه راهش سخت و ناهموار باشد
هنگامی که بالهای عشق در بر می گیردتان
خود را در آن بالها رها کنید
گر چه در لابه لای پرهایش تیغ باشد
و زخمی تان کند
و هنگامی که با شما سخن می گوید
باورش کنید
گر چه طنین کلامش
رویاهایتان را بر هم زند
.............................................
تقدیم به شما دوست خوبم ... اگر مایل بودید به عموی پیرتون هم سر بزنید چشم براهتون هستم
[گل][گل][گل][گل][گل]
زشیر شترخوردن و سوسمار
عرب را بدانجارسیدست کار
که تاج کیانی کندآرزو
تفو برتو ای چرخ گردون تفو. .
,,, mehreganat khojasteh bad ,,, [گل][خونسرد]