زندگی تو این غریبی واسه من بی تو محاله
آرزومه باشی اما دیدنت خواب و خیاله
رفتی اما هنوزم من به غم عادت نکردم
یادته وقتی میرفتی سر به زانو گریه کردم
عشق ما یاد آور پاییز سرده
روزگار عشقمون تاریک و سرده
التماست میکنم بیای دوباره
بی تو دنیا واسه من رنگی نداره
نازنین ای خوب من غوغا به پا کن
دفتر عشق من و دوباره وا کن
عشق ما یاد آور پاییز سرده
روزگار عشقمون تاریک و سرده
بابک الهی
سلام
وبلاگ جالبی داری
گفتم حالا که خوشم اومده یک نظر ناقابل کمترین کاریه که می تونم بکنم
اگه دوست داشتی یه سری به من بزن
واگر از وبلاگم خوشت اومد بیا به هم لینک بدیم
موفق وسربلند باشید
سلام
شعرت زیبا بود.واقعا از خوندنش لذت بردم..