رفتم و تنهات میزارم با یه دنیا خاطره
واسه دست کشیدن از عشقت .چاره شد فاصله!
روزی که چشماتو دیدم چشم از همه بریدم
اما دریغ از عشق تو
دیگه تمومه
شادی حرومه
به قلب خسته ام . زدی نشونه
جونم!!
دیگه نمیخوام دل دیوونه
از خاطراتم چیزی بمونه
جونم !!
ای وای از اون همه احساس
شد پر پر نگاه تو
حیف از دلی که با جونم میرفت به راه تو
حالا که دست دل سنگت رو شد واسه دل خسته ام
میخوام بدونی چشمامو روی تو بستم
رفتی و قلب تو تنهاست بین اون همه سیاهی
حالا ببین بدون من چه سخت بی پناهی
روزی که دل کندی از من
گفتی آسونه رفتن
اما دریغ از عشق من
دیگه ندارم عشقت به سینه
توی قلب زخمی نشسته کینه
ای وای
دیگه نمیخوام بمونه یادم
عشق سیاهت داده به بادم
ای وای
رضا رفعتی
زنگی اگه سخت بگیری تا آخرش برات سخت میگذره
تو کتاب نوشته عاشق خیلی تنها خیلی خستست
جای بارون بهاری روی چترای شکستست
اما من میگم یه عاشق همه ی دنیا رو داره
همه چترارو باید بست وقتی آسمون میباره
موفق باشی همیشه
سلام
خوشحال شدم که هنوز پیش ما می مونی
وبالاگت هر باز آن شم حتما می خونم