-
دوستت دارم
دوشنبه 28 بهمنماه سال 1387 11:20
برای همیشه خواهم خوابید تا دیگر نتوانم خورشید را لمس کنم چه هوای سردی ، اما یادت باشد که هنوزهم دوستت دارم
-
دل ما
شنبه 27 مهرماه سال 1387 19:39
دل ما اونقده پاره ست موندنش مرگ دوباره ست آسمون سینه ی ما خیلی وقته بی ستاره ست
-
آهوی محتضر
چهارشنبه 24 مهرماه سال 1387 20:51
مگر از راه در رسیم گر از شکوفه سر بر زنیم گر از آفتاب به در آیی و گر نه روز تابوتی است بر شانه های ابرکه ما را به افق های ناپیدا می سپارد و عشق آهوی محتضری است که سر بر شانه های باران می گذارد
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 مهرماه سال 1387 20:46
روزی که از تو جدا شم روز مرگ خنده هامه روز تنهایی دستام فصل سرد گریه هامه توی اون کوچه غمگین جای پاهای تو مونده هنوز هم امید مجنون عکس قلبت رو پوشونده بعد تو گریه رفیقم غم تو داده فریبم حالا من تنها و خسته توی این شهر غریبم توی این شهر غریبم توی این شهر غریبم تو با خوشحالی و امید من و تنهایی و حسرت تو تو باغ پر از گل...
-
مرضیه
دوشنبه 18 شهریورماه سال 1387 17:50
دیدی که رسوا شد دلم غرق تمّنا شد دلم دیدی که من با این دل بی آرزو عاشق شدم با آن همه آزادگی بر زلف او عاشق شدم ای وای اگر صیّاد من غافل شود از یاد من قدرم نداند فریاد اگر از کوی خود وز رشتۀ گیسوی خود بازم رهاند در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم...
-
سادگی
یکشنبه 6 مردادماه سال 1387 15:51
سادگی را باور کن تا باور هایت را ساده نگیری ساده باش و مگذار دیگران نیز ساده بودن را ساده از یاد ببرند
-
مهربونی
دوشنبه 3 تیرماه سال 1387 17:59
خدا مرا ز خود راند و از زمین ترساند ببین چگونه در آغوش شیطان آرمیده ام که نه مرا ز خود می راند و از هیچ می ترساند !
-
هیچی
چهارشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1387 18:56
آن که میگفت منم بهتر تو غمخوار ترین چه دل آزار ترین شد ... دل آزارترین نرنجم که با دیگری خو کنی تو با من چه کردی که با او کنی
-
بنویس
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1387 17:55
براش بنویس دوستت دارم آخه می دونی آدما گاهی اوقات خیلی زود حرفاشونو از یاد می برن ولی یه نوشته , به این سادگیا پاک شدنی نیست . گرچه پاره کردن یک کاغذ از شکستن یک قلب هم ساده تره ولی تو بنویس .. تو ... بنویس
-
میرم
شنبه 4 اسفندماه سال 1386 11:23
میرم تا تو آروم شب ها چشمات بسته شه دیوارِ اتاقت ازعکسم خسته شه میرم تا بارون منو یاد تو نندازه میرم یه جای تازه میرم با چشمای خیس و قلبی بی گناه میرم حتی نمیندازی به من یک نگاه هر جا میرم امّا بازم یادت می افتم اینو به همه گفتم میرم جای من اینجا نیست عشق تو زیبا نیست رؤیا نیست میرم جایی که دریا نیست اسم ِ تو رو ما...
-
جدا شدن
شنبه 20 بهمنماه سال 1386 10:56
از جدا شدن نوشتی روی تن زخمی هر برگ گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار تو با خنده ای نوشتی هم قفس خدا نگهدار بنویس مهلت موندن یه نفس بود سهم من از همه دنیا یه قفس بود بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم سر روی شونه هات نذاشتم مثل دستات سرده سردم معین
-
زندگی
جمعه 12 بهمنماه سال 1386 22:52
زندگی زیباست زشتی های آن تقصیر ماست در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست زندگی آب روانیست روان میگذرد هرچه تقدیر من و توست همان میگذرد
-
یه نصیحت از یه دوست
چهارشنبه 10 بهمنماه سال 1386 12:57
انسان هم میتونه دایره باشه هم یه خط راست. انتخاب با خودت است. تا ابد دور خودت بچرخی یا تا بی نهایت ادامه بدی
-
باور ندارد
چهارشنبه 10 بهمنماه سال 1386 12:55
کلاس عشق ما دفتر ندارد شراب عاشقی ساغر ندارد بدو گفتم که مجنون تو هستم هنوز آن بی وفا باور ندارد
-
سهراب
دوشنبه 24 دیماه سال 1386 12:45
چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست؟ گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد؟ چشمها را باید شست.. جور دیگر باید دید....
-
لبها
یکشنبه 23 دیماه سال 1386 18:05
گفتی دوستت دارم قلبم تندتر از همیشه تپید لبخند زدم و باورت کردم با اینکه می دانم لبها دروغ می گویند . با صدایت مرا نوازش کردی تپش قلبت را حس کردم مهربان و پاک بود در اغوشت غرق محبت شدم به تو تکیه کردم و ارام شدم گفتی دوستت دارم . قلبم تندتر از همیشه تپید لبخند زدم و باورت کردم
-
تو چطور میگی؟
چهارشنبه 28 آذرماه سال 1386 11:25
تو چطور میگی که من برای تو کم بودم منی که عاشق ترین عاشق عالم بودم تو فقط دیده گریون خواستی من برات قلب پر از خون بودم اخه تو فقط یه عاشق خواستی اما من گذشته از جون بودم تو فقط دست نوازش خواستی من سرا پا غرق خواهش بودم تو همیشه در پی بهانه ها اما حدیث سازش بودم آره تو یه دل سپرده خواستی چه کنم که سر سپردت بودم تا که...
-
یادداشت۲
سهشنبه 22 آبانماه سال 1386 15:30
وقتی کسی ناراحتت میکنه 42 تا ماهیچه استفاده میشه تا اخم کنی، اما فقط 4 تا ماهیچه لازمه تا دستت رو دراز کنی و بزنی پس کلهاش نظرات دوستان عزیز را پذیرا می باشم
-
یادداشت
سهشنبه 22 آبانماه سال 1386 15:29
زندگی گرمی دلهای بهم پیوسته است تا در آن دوست نباشد همه درها بسته است
-
بخند
دوشنبه 14 آبانماه سال 1386 17:02
آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همینجاست بخند آن خــدایی که بزرگش خوانـدی به خدا مثل تو تنهاست بخنــــد
-
دل تنگی
دوشنبه 14 آبانماه سال 1386 16:48
من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که میبینم بد آهنگ است
-
یه متن جالب
یکشنبه 22 مهرماه سال 1386 20:33
درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده میشود . پس از اندک زمانی داد شیطان در می آید و رو به فرشتگان می کند و می گوید : جاسوس می فرستید به جهنم؟!! از روزی که این ادم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنمیان را هدایت می کند و... حال سخن درویشی که به جهنم رفته بود این چنین است: "با چنان عشقی زندگی کن که...
-
خدایا
شنبه 21 مهرماه سال 1386 14:09
خدایا من اگر بد کنم تورا بنده دیگر بسیار است تو اگر با من مدارا نکنی مرا خدایی دیگر کجاست؟؟؟؟
-
مسئول تویی
شنبه 21 مهرماه سال 1386 14:07
چندی است که بیمار وفای تو شده ام در بستر غم چشم به راهت شده ام این را تو بدان اگر بمیرم روزی مسئول تویی که من فدایت شده ام
-
یار دبستانی
پنجشنبه 19 مهرماه سال 1386 11:12
به خاطر یه دوست عزیز و یه خاک پاک یار دبستانی من ، با من و همراه منی چوب الف بر سر م ا، بغض من و آه منی حک شده اسم من و تو، رو تن این تخته سیاه ترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش خوب اگه خوب ؛ بد اگه بد ، مرده دلای آدماش دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه کی میتونه جز من و...
-
میمیرم برات
چهارشنبه 18 مهرماه سال 1386 21:32
میمیرم برات نمی دونستی میمیرم بی تو و بدون چشات رفتی از برم تو نمی دونستی که دلم بسته به ساز صدات آرزومه که نمی دونستی که من می میرم برات عاشقم هنوز نمی خواستی که بمونی یا بسوزی به ساز دلم گفتی من میرم تو می خواستی بری تا فرداها یار خوشگلم برو راهی نیست تا فرداها فرداها یار خوشگلم گل خوشگلم بمون با دلم ... سفرت بخیر...
-
متن
پنجشنبه 12 مهرماه سال 1386 15:02
کاش دوستی ها مثل رابطه دست و چشم بودوقتی دستت زخم می شه چشمت گریه میکنه وقتی چشمت گریه می کنه دستت اشکه شو پاک می کنه
-
ره دوست
پنجشنبه 12 مهرماه سال 1386 14:58
ما در ره دوست نقص پیمان نکنیم گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم دنیا اگر از زیبا رویان لبریز شود ما پشت به دوستان قدیمی نکنیم
-
اشاره
دوشنبه 9 مهرماه سال 1386 22:12
امشب شب آخره که مزاحمت شدم خورشید فردا مال تو ببخش که عاشقت شدم بدرقه لازم ندارم میرم عزیز ترین نذار بمونه زیر پا.قلبم و بردار از زمین دوست دارم برای تو یه حرف خیلی ساده بود غافل از اینکه دل من منتظر اشاره بود
-
شبهای مستی
دوشنبه 9 مهرماه سال 1386 22:11
طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته شعر می گویم به یادت در قفس غمگینو خسته من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی