عروسک خر گریان و الاغ عاشق

یادگارت شده این دل تنها

عروسک خر گریان و الاغ عاشق

یادگارت شده این دل تنها

چرا؟

گفته بودی که چرا محو تماشای منی ؟؟

آنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی؟؟

مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود

ناز چشمان تو قدر مژه برهم زدنی

 

نظرات 4 + ارسال نظر
رضا مشتاق چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 04:12 ب.ظ http://alldaytimes.blogsky.com

سلام دوست من
حال شما ...؟!
* *
تابستون پارسال یادش بخیر یکی دوبار به همدیگه سرزدیم
یادت اومد ...!!
عشق دات کام اسمش شد عشق آف لاین

موفق باشی یلدا

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:12 ب.ظ http://Mehraboni13.Blogsky.com

شاید پیش خودت بگی این چه ربطی داره به مطلبی که نوشتی.
کلمه محو و تو سطر اول مطلبت دیدم.
نمی دونم چرا من هر باری که کلمه محو رو می بینم یا می شنوم به یاد این شعر خیلی زیبا از کارو می افتم.
واست نوشتمش تو هم از این به بعد به به یاد همین شعر بیافتی.
از بس کف دست بر جبین کوبیدم
تا بگذرد از سرم پریشانی من

نقش کف دست محو شد ریخت به هم
شد چین و شکن بر پیشانی من

Powered By Mehraboni

بهار پنج‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 08:02 ب.ظ http://www.bahar1369.persianblog.com

زیبا بود!....آپم میای؟!...بهار

آدمک جمعه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:16 ب.ظ

man montazeram nayoomadi

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد